نمیتونم یکی دیگه رو به جای تو وارد زندگیم کنمنمیتونم
تو چهار سال تموم باهام بودی و هنوزم هستی
و با صبوری تمام لگد ها و دویدن های من رو تحمل کردی و تحمل میکنی
میدونم از بس آبکشت کردم ته وجودت حفره افتاده
میدونم با یه تلنگر از هم در میری.میدونم دیگه خسته شدی و داری از حال میری
تقریبا دوماه قبل از حال رفتی!!
میدونم همه جا باهام بودی.عروسی.مدرسه.کوه.همه جا.حتی حیاط اونوری!
همه ی اینها رو میدونم.و همه ی چیز های دیگه!
ولی گوشتو بهم بده ببین چی میگم
من نمیتونم تو رو عوض کنم.جایگزینی برات ندارم
میدونم که میدونی دروغ گفتم و جایگزینی برات دارم.شاید فهمیدی کدومو میگم
همون اسپرت سفیده
ولی فعلا باید تمرکزم رو بزارم روی اون کتابای قطور کنکور
تازه هنوز همشم ندارم.انگار تو هوام و اعصابم دورم گره خوردن
حالا دلت به حالم سوخت؟.نمیخوام بسوزه فقط درکم کن و دووم بیار
تا یک سال دیگه پا به پام بیا.باور کن تو میتونی
من با تو قله های چهل دره رو تا دامنه فتح کردم!
اصلا میدونی من هنوز شیمی ندارم؟.کتاب تست رو نه ها!!! خود کتاب درسی رو!!!
بفهم فقط تو بدبخت نیستی و گیر آدم بیچاره ای مثل من نیفتادی
من خودم تو کور ترین رج دنیا نشستم تا کتابم بیاد!
البته اگه بیاد!
میدونی؟ تو که آخرش میری
این منم که این وسط باید انتخاب کنم.انتخابت کنم هم میری
پس تا وقتی هستی آدم باش و خراب نشو.چون در اون صورت بایس برم کار کنم بعد پول در بیارم تا بتونم درس بخونم.میگم دووم بیار واسه همینه.وارونگی رو دیگه وارد بقیه ی بدبختیامون نکنیم.باشه؟! وگرنه باید قید صبحونه خوردن هم بزنم!
نهایت لطفی که میتونم در حقت کنم اینه که یه جوراب همرنگت رو بخرم و انقد سیاه صورتی و سیاه سفید نپوشم.فکر کنم پولم به جوراب برسه!
همونطور که از دستم.درواقع از پام آسی هستی بدون که منم طاقت دیدنت رو ندارم.پس چاره نداریم جز اینکه تحمل کنیم و مثل بچه آدم باهم کنار بیایم.مجبوریم.وگرنه نه تو عوض میشی نه من میرسم به چیزی که میخوام.!
▪خیلیم ضایع بود به کفشم دروغ گفتم که جوراب همرنگش رو میخرم!میدونم!!
▪کی از کفشش توقع داره آدم باشه؟! من واقعا توقع دارم.هرچی از آدم ها توقع ندارم بجاش از اشیائی که در اختیار دارم توقع دارم.و میدونم هم قطعا میتونه آدم باشه.
▪با اینکه برندهام بیخیال همه ی این ها نمیشم فقط همشون رو نادیده میگیرم!
درباره این سایت